به گفته فرويد ذهن ما از سه حوزه تشکيل میشود:
نهاد که تحت سيطرهی اصل لذت قراردارد و درواقع هيچ منطقی، هيچ تناقضی را نمیشناسد و به هيچ قانون اجتماعی و اخلاقی نمی خواهد پایبند باشد.
فراخود که تحت سيطره اصل اخلاق قراردارد و در حقيقت تجسم وجدان اجتماعی و آن چيزیاست که جامعه از ما میطلبد.
خود که با مبنا قراردادن اصل واقعيت سعی میکند بين نهاد و فراخود توازن برقرارکند ولی اغلب نمیتواند و در واقع بيشتر خواستههای نهاد را سرکوب میکند.
کار نويسنده، اگر براستی بتوان برای او کاری قائل شد، اين کار برانداختن سبک است، سبک مثل اتمسفری از دی اکسيد کربن است که آدمی را خفه میکند. زندگی را بیرنگ میکند و حضور را نه به غياب، بلکه به عدم، مبدلمیکند. اما آنانی میتوانند از سبک بگريزند يا آن را براندازند که بيش از هرچيزی آن را شناختهباشند. (کلود سيمون)
برگزيده اي از فرمايشات امام خميني پيش و پس از انقلاب :
پيش از انقلاب: حکومت اسلامي ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور ميگذارد.
مصاحبه با رويتر ۴ آبان ۱۳۵۷
پس از انقلاب: به آنها که از دمکرسي حرف ميزنند گوش ندهيد. آنها با اسلام مخالفند. ميخواهند ملت را از مسير خودش منحرف کنند. ما قلمهاي مسموم آنهايي را که صحبت ملي و دمکراتيک و اينها را ميکنند ميشکنيم.
قم ۲۲ اسفند ۱۳۵۷
پيش از انقلاب: اينها براي تحميل قدرت خودشان تشبث ميکنند به يک عده چماغ بدست. زير سايه چماغها ميخواهند زندگي کنند. ما حکومتي را ميخواهيم که براي اينکه يکدسته ميگويند مرگ بر فلان کس آنها را نکشند.
سخنراني پاريس ۱۲ آبان ۱۳۵۷
پس از انقلاب: اين جنايتکارها که در بازداشت هستند متهم نيستند بلکه جرمشان محرض است؛ بايد فقط هوييت آنها را ثابت کرد و بعد آنها را کشت. اصلاً احتياج به محاکمه آنها نيست. هيچگونه ترحمي درمورد آنها مورد ندارد. ما معتقديم که مجرم اصولاً محاکمه ندارد و بايد او را کشت.
پيام به ملت ۹ تير ۱۳۵۹
پيش از انقلاب: در حکومت اسلامي همه افراد داراي آزادي کامل در هر گونه عقيدهاي خواهند بود.
مصاحبه با سازمان عفو بين الملل ۱۹ آبان ۱۳۵۷
پس از انقلاب: در انقلابي که در ايران حاصل شد در سرتاسر اين مملکت فرياد مردم اين بود که ما اسلام ميخواهيم. اين مردم قيام نکردند که مملکتشان دمکراسي باشد.
قم ۱۹ آذر ۱۳۵۸
پيش از انقلاب: با اعمال زور و شکنجه و اعمال خلاف انساني هزاران نفر در ايران از بين رفتهاند و ميروند.
المستقبل آبان ۱۳۵۷
پس از انقلاب: مردم بايد پند بگيرند از آن مادري که پسرخود را آورد و بدست محاکمه سپرد و آن پسر اعدام شد. اين يکي از نمونه هاي اسلام است و ديگران هم بايد همينطور باشند. اولادها و برادرها و فرزندان خودشان را اگر نصيحت نپذيرفتند معرفي کنند تا به مجازات خود برسند...
شهريور ۱۳۶۰
پيش از انقلاب: مقامات روحاني شيعه قصد ندارند خودشان در ايران حکومت کنند. در ايران اسلامي عملاً خودشان حکوت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادي امور خواهند بود. حکوت مملکت در همه مراتب خود تحت نظارت و ارزيابي و انتقاد عمومي خواهد بود.
آبان ۱۳۵۷
پس از انقلاب: همه متصديان روحاني که هستند الان در مقامات بالا از بابت اين است که مي بينند که کسان دير نخواهند توانست اداه اين کشور را آنطور بکنند که اسلام ميخواهد. بدون آنها نميشود اداره کرد مملکت را. ما جواب خدا را چه بدهيم؟
جماران ۹ شهريور ۱۳۶۱
پيش از انقلاب: در حکومت اسلامي از درآمد نفت روزي ۷۸ تومان (مطابق ۱۰ دلار در سال ۵۷) به هر ايراني تعلق ميگيرد. آب و برق هم براي همه مجاني است.
سخنراني پاريس ۲۰ مهر ۱۳۵۷
پس از انقلاب: اقتصاد مال خر است. مردم ما براي اسلام انقلاب کرده اند نه خربزه.
شهريور ۱۳۵۹
پيش از انقلاب: دانشگاه تعطيل است، نميگذارند کار کنند، ميريزند توي دانشگاه و زن و مردش را ميزنند، يا زخمي ميکنند يا ميگيرند و ميبرند و در حبسها دانشجويان را کتک ميزنند و ميکشند.
سخنراني پاريس ۲۰ مهر ۱۳۵۷
پس از انقلاب: دانش آموزان عزيز بايد با کمال دقت اعمال وکردار دبيران و معلمين را زير نظر بگيرند که اگر خدايي ناکرده در يکي از آنها انحرافي ببينند بلافاصله به مقامات و مسئولان گزارش نمايند و خود دبيران و معلمين با هوشياري مواظب همکاران خود باشند تا اگر بعضي از آنان خواستند افکار انحرافي خود را تدريس و به فرزندان اسلاميان القا کنند از آنان جلوگيري نمايند و در صورتي که فايده نبخشيد با قاطعييت مطلب را با مسئولان در ميان بگذارند.
فرزندان عزيزم خود نيز از يکديگر به بهترين وجه مراقبت کنند و در صورتيکه مشاهده کردند که بعضي از دشمنان در لباس دوست و همشاگردي ميخواهند آنانرا جذب گروه خود کنند به مقامات مسئول معرفي نمايند و سعي کنند اينکار را مخفيانه انجام دهند. مادران و پدران متعهد از رفت و آمدهاي فرزندانشان سخت مراقبت کنند و آنانرا زير نظر بگيرند.
پيام به ملت ۱ مهر ۱۳۶۱
به يک خيابان فرعی پيچيد.
بالا رفت، پايين آمد، عقب زد، جلو رفت،
بهراست، بهچپ، مستقيم، پيچ، پيچدرپيچ،
سرازيری، سربالايی، عاقبت توقف کرد.
دست روی فرمان ماشين زد و گفت:
حالا به کُلی گُم شديم.
نهنگ در اتاق روی تختش پهلو به پهلو شد
و دریا در خوابش کج، روی خانه های بندر ریخت
در یک چشم دزد دریایی
خواب یک نهنگ
زیر پوستش بشکه ای باروت
در سینه اش جا مانده قفسی از شمشیرهای کج
پهلوی صبح خون انفجار و تخته های ریخته در خواب
چشم نهنگ- اتاق شب- به نقشه ریخت لنگر را
و با ده قدم از دزد
پهلو شد به یک صندوق